وضعیت مردم «مالاستریت» دو سال پس از سقوط بورس/ میخواهم قلبم را یک میلیارد تومان بفروشم!
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۱۴۶۸
دو سال بعد از سقوط بورس سبد سهام مردم مالملا، معروف به «مالاستریت» هنوز در ضرر است. مردان مالباخته به شهرهای دیگر رفتند تا کارگری کنند. دیگر در مالملا کاری نیست که انجام دهند. دامها فروخته شد و ماشینهای کشاورزی تبدیل به ریال شد و به بورس رفت، اما زیان بزرگی برای اهالی روستا به ارمغان آورد. ارزش سهام مردم مالملا هیچگاه بازنگشت و انگار آنها هنوز دارند خونبهای سرمایهگذاری در بورس را میپردازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تیرماه سال ۹۹ حدودا ۲۰ روز قبل از سقوط تاریخی بورس، خبرنگار صداوسیما به مالملا، روستایی در ۴ کیلومتری شهرستان لنده رفت. همان روزها که بورس گل کاشته بود و همه تحلیلگر بودند. صداوسیما در گزارش خود از سود سرمایهگذاری اهالی روستا میگفت و مردم را به این سرمایهگذاری تشویق میکرد.
مالملا همان روستایی است که مردم درخت کنار پیری را «تالار بورس» خود معرفی میکردند. «تنها روستای بورسی ایران» همان «مالاستریت». پیر و جوان نداشت، هرکسی در این خاک زندگی میکرد، سهام بورس خریده بود. حتی پیرمردهای روستا سرمایه خود را دست جوانان سپرده بودند. به قول خودشان دقیقا همان زمان که بالا و پایین تمام زندگی برایشان بالا و پایین شاخص کل شد. دقیقا همان زمان که دامدارها آنقدر گوسفند و گاو فروخته بودند که چوپان روستا بیکار شد. به فاصله کمتر از یک ماه از پخش گزارش صداوسیما، سقوط بورس آغاز شد و زیان پشت زیان به سراغ اهالی مالملا آمد.
از ۱۹ مرداد سال ۹۹ بورس دیگر روی خوش ندید. مردم روستا از ریزش بورس ضربه سنگینی خوردند و حالا بعد از گذشت دو سال و ۴ ماه از سقوط بورس، پرتفوی مالاستریتیها هنوز در ضرر است.
مالملا اینترنت نداشت. مردم هر روز صبح به لنده میرفتند. بعضی در خانه اقوام و بعضی جلوی مغازه همولایتیهای خود مینشستند و کارهای اینترنتی خود را انجام میدادند. خبرنگار برای تکمیل گزارش خود سراغ بالاترین مقام مخابرات استان رفت و او قول داد تا ۱۵ مرداد اینترنت پرسرعت در مالملا راهاندازی شود، اما مالملا هنوز اینترنت ندارد.
مردم مالاستریت زمانی بدون دغدغه مالی با کشاورزی و دامپروری زندگی میکردند، اما بورس آتش به خرمن آنها زد. با گذشت بیش از دو سال از سقوط بورس مردم مالاستریت هنوز قرضهای خود را صاف نکردهاند. مالاستریت نمونه کوچکی از فاجعه سقوط بورس در سال ۹۹ است.
در مالملا همه مردند!یوسف غلامیپور، ۴۳ ساله، کاسب بود و سه دهانه مغازه در روستا داشت. یک میلیارد تومان پول وارد بورس کرد و بعد از سقوط بورس حالا همه چیز را از دست داده و در بوشهر کارگری میکند. تلفن را که برداشت بعد از سلام و احوالپرسی، پرسیدم از مالملا چه خبر؟ بلافاصله گفت: در مالملا همه مردند! همه نابود شدند.
ریزش بورس چه مشکلاتی در روستا ایجاد کرد؟ناامیدی تمام وجود جوانان مالملا را فراگرفته و به همه ابعاد زندگی آنها رسوخ کرده است. کسانی بودند که وام ازدواجشان را در بورس گذاشته بودند تا مدتی بعد بروند سر خانه و زندگیشان، اما بعد از ریزش بورس هیچکدام سر و خانه و زندگی خود نرفتند. بسیاری هم طلاق گرفتند. آنها که طلاق نگرفتند هم در زندگی خود به اختلاف خوردند. گاهی خانواده عروس گلایه میکنند که چه شد و پس کی میخواهید عروسی کنید؟ اما چه کنیم، مگر میشود با جیب خالی دختر مردم را برد خانه بخت؟ بسیاری از کسانی که میخواستند ازدواج کنند دیگر نتوانستند و بسیاری هم در زندگی مشترک خود با مشکل مواجه شدند.
کار دامداری و کشاورزی در روستا چگونه پیش میرود؟همه جا خوابیده. هیچکس کار نمیکند. کار کجا بود! جوانان همه بیکارند و افسردگی گرفتند. دیگر کسی دامداری نمیکند. یعنی اصلا پول ندارد که گوسفند بخرد و کارش را شروع کند. کشاورزی هم که دیگر سودی ندارد.
غلامیپور پرسید: میدانی من کجا هستم؟ و بلافاصله خودش جواب داد.
من بوشهرم. اینجا جوشکاری سیار میکنم. قبلا سه دهانه مغازه داشتم که چهار نفر در آن کار میکردند، اما حالا بوشهر کار میکنم و باید قرضهایم را صاف کنم. با زنم به اختلاف خوردیم و رفت دادگاه تا از من طلاق بگیرد، اما فعلا راضیاش کردم این کار را نکند. قول دادم کار کنم و قرضها را صاف کنم. پسرم بعد از ریزش بورس عصبی شده و با ۲۳ سال سن قرص اعصاب میخورد.
از وقتی به بوشهر آمدم شبها در خیابان و بعضی وقتا در پارک میخوابم. برای حمام کردن به خانه همکاران میروم و دوباره میروم و در خیابان میخوابم.
در گزارش صداوسیما، خبرنگار با دوربین به نزد بالاترین مقام مسئول مخابرات استان رفت و او قول داد تا ۲۰ روز بعد اینترنت پرسرعت برای روستا تامین کند. روستا اینترنتدار شد؟
اینترنت چی هست؟ ما در مالملا اصلا اینترنت نداریم. فقط قولش را دادند. میخواهم اینسری که رفتم مالملا درخت کنار را ببرم یا نفت بریزم و آتشاش بزنم، چون فیلم منتشرشده آنجا گرفته شده است. دیوار معروف که رویش نوشته شده بود تنها روستای بورسی ایران هم دیگر طرفدار ندارد. شعارهای زیادی روی دیوارهای دیگر نوشتهاند.
هنوز سهام داری یا همه سهام خود را فروختی؟
هنوز حدود ۷۰ تومان سهام و نفت دارم. یک میلیارد تومان در بورس داشتم که بخش زیادی از آن قرض بود. کلی سهام فروختم تا قرضهایم را بدهم، اما هنوز بدهکارم، دارم کار میکنم تا بدهیهایم را بدهم. این و نفت را هم برای اینکه خیلی ریزش کرده نگه داشتم. حدود ۳۰۰ میلیون تومان بود، اما حالا شده ۷۰ تومان.
در پایان آقای غلامیپور شماره فردی به نام علی امامی را فرستاد و گفت: او هم در ماجرای مالاستریت زیان کرد. به او هم زنگ بزن.
فیلسوف مالباختهعلی امامی. اهل ایذه، ۳۱ ساله و سه بچه دارد. زمانی تاجر بوده و سفر خارجی زیاد رفته است. اولش انگار از همه چیز بیخبر بود، اما تا فهمید غلامیپور شماره او را داده تازه دوزاریاش افتاد.
خدا بگم چیکارش کنه! شما هم دنبال این آدم میگردید؟ کلی پول از مردم گرفت و در بورس نابود کرد. حالا فرار کرده و آواره شده است. همولایتیهایش میگویند شبها در پارک یا میدان امام بوشهر میخوابد. من به غلامیپور ۴۰۰ میلیون تومان پول دادم، اما همه را در بورس باخت. حالا هم فرار کرده و معلوم نیست کجاست.
شما چگونه با غلامیپور آشنا شدید و به او پول دادید؟
من اهل ایذهام. از طریق یکی از آشنایان با غلامیپور آشنا شدم. خدا آن درخت کنار مالملا را آتش بزند! همانی که تلویزیون هم نشان داد. من اصلا نمیدانم چه شد که وقتی آگاهی نداشتم تمام پول زندگیام را سپردم دست غلامیپور. البته غلامیپور یک پراید به من داد که آن زمان قیمت پراید ۵۰ میلیون تومان بود. آن زمان میگفت بقیهاش را هم سر ماه میدهم، اما حالا اصلا جواب تلفن نمیدهد.
چه شد به سمت بورس رفتید؟
میدانی ما ایرانیها اخلاقهای عجیب و غریب کم نداریم. تا یک شایعه در مورد چیزی پخش میشود، هجوم میبریم. بورس به کنار، همین ماجرای پراید را ببین! قرعیکشی میکردند و مردم هم برای خرید هجوم میبردند. یک نفر هم نمیگفت این ماشین اصلا استاندارد نیست. من واقعا اشتباه کردم که بدون هیچ ایده و تفکری به سمت بورس رفتم و پولم را به غلامیپور دادم.
گفتی بچه داری. آنها پیش خودت زندگی میکنند؟
بچهها را گذاشتم پیش پدر و مادرم. خودم هم بین اهواز و سربندر آواره شدم. از گناوه جنس میآورم و در مغازههای اهواز و سربندر پخش میکنم. شبها در اهواز یا سربندر با چند نفر دیگر سوئیت اجاره میکنیم.
چه مشکلاتی برای شما بعد از ریزش بورس ایجاد شد؟
باورت میشود بعد از نابود شدن پولم در بورس دیگر شبها نمیتوانم درست و حسابی بخوابم. قبلا اصلا قرص نمیخوردم، اما حالا بدون قرص خوابم نمیبرد. این هم شد زندگی؟ من کل زندگیام را دادم به غلامیپور در نهایت یک پراید ۱۵ میلیونی را به من ۵۰ میلیون تومان انداخت. پس ۳۵۰ میلیون دیگر چه شد؟ من هرچه فکر میکنم نمیفهمم چرا در بازاری که ذرهای در مورد آن اطلاعات نداشتم، سرمایهگذاری کردم!
من سه بچه دارم. همسرم از من جدا شد و میخواستم دوباره ازدواج کنم، اما بعد از سقوط بورس دیگر نتوانستم. وقتی از این موضوعات حرف میزنم و یاد خاطرات میافتم، دوباره حالم بد میشود. احتمالا امشب هم نمیتوانم بخوابم.
شما روزنامهنگارها هم میگویید قصد کمک دارید. چه کار برای ما انجام میدهید؟ به ما حقوق میدهید؟ شما یک گزارش از ما مینویسید و تیتر یک شما که درست شد، بعدش هیچکس اصلا به ما فکر هم نمیکند.
این موضوع ثبت میشود برای آیندگان، تا آنها بدانند. ای آقا! ما نمیفهمیدیم. بچههای ما حالا همه چیز را میفهمند. با اینترنت، دسترسی به همه چیز برای آنها با یک کلیک مهیا میشود. اگر برای بچههای حالا مینویسی بهتر است این کار را نکنی، آنها زودتر از ما همه چیز را فهمیدند. مگر سواد به خواندن و نوشتن است؟ نخیر آقا سواد آگاهی از دنیا است. بچههای حالا از دنیا آگاهند و اینترنت این آگاهی را بهوجود آورده است.
غلامیپور پولت را پس میدهد؟
غلامیپور کارتنخواب شده و پول صابون زدن تنش را هم ندارد. من که دیگر قید پولم را زدم و تازه برگشتم سرکارم و میخواهم دوباره زندگی را شروع کنم.
از تو چه بنویسم؟
بنویس جوانی در سن ۳۱ سالگی، بدون اطلاعات کافی و با ناآگاهی وارد بورس ایران شد. این جوان زندگیاش را باخت، ولی امیدها دارد و دوباره میسازد زندگیاش را.
تلفن را که قطع کردم بلافاصله دوباره زنگ زدم به غلامیپور تا از صحت ماجرا مطمئن شوم.
قلبم را میفروشم!امامی ادعا میکند حدود ۴۰۰ میلیون تومان پول برای سرمایهگذاری در بورس به شما داده است. این موضوع درست است.
بله داد. او به من پول داد تا سرمایهگذاری کنم، اما ورشکست شدم. دارم در بوشهر کار میکنم تا قرضم را پرداخت کنم. علاوه بر این ۷۰ میلیون تومان هم از آقای جمشیدآباد گرفته بودم که ۶۰ میلیون آن را پس دادم. او شکایت کرد و من در دادگاه محکوم شدم و پول را پرداخت کردم. آخرماه هم باید ۱۰ میلیون دیگر پرداخت کنم.
چرا امامی به شما اعتماد کرد و پول داد؟
خدا هر کس به من پول داد را لعنت کند. بعد از پخش شدن گزارش در تیرماه سال ۹۹، امامی از طریق یکی از آشنایان به من زنگ زد و گفت میخواهد در بورس سرمایهگذاری کند. آن زمان بورس خوب بود و من پولش را سرمایهگذاری کردم، اما همه چیز تغییر کرد.
از شما چه بنویسم؟
سقوط بورس ما را بدبخت کرد. وصیت کردم همانطور که لخت به دنیا آمدم، لخت خاکم کنند. این روزها در گرمای بوشهر هم بعضی وقتها لخت جوشکاری میکنم. از روستای مالاستریت و ماجراهایش خستهام. در روزنامه بنویس مرا در مالملا خاک نکنند. مرا کنار قبر شهید مسچینی، بین سوق و لنده خاک کنند.
بنویس غلامیپور زندگیاش رفت. از خودش که خسته شد هیچ، از زن و بچهاش هم خسته شد. حالا میخواهم قلبم را بفروشم! یک میلیارد تومان پول در بورس از دست دادم و قلبم را یک میلیارد میفروشم، چون پسرم آرزوی ازدواج داشت، اما حالا دیگر نمیتواند ازدواج کند. این همه از دست دادم و هنوز باید قرضهای مردم را پس بدهم.
پشتشان باد خورد!بیغمی، دانشجوی دکتری و کارمند بانک است. پسرحاج خداداد، همان که در ویدیو گاوش را فروخته و پولش را در بورس گذاشته بود.
وضعیت مردم روستا چطوره؟
واقعا آنقدر حالمان بد هست که دیگر چیزی حالمان را خوب نمیکند. بورس همه مردم را به خاک سیاه نشاند. جوانان هم سیگار بهدست شدند تا با این روش خودشان را آرام کنند. افسردگی مالملا را از پا درآورده است.
دامداری و کشاورزی، منبع درآمد اصلی روستا چه شد؟
همه چیز خوابیده. قبلا در مالملا چند دامداری داشتیم و مردم کشاورزی میکردند، اما حالا هیچکس انگیزهای ندارد. کشاورزان کل سرمایه خود را در بورس از دست داده و از طرفی وضعیت کشاورزی هم بسیار خراب است. این روزها اکثر کشاورزان و دامداران در مالملا همه چیز را رها کردند و فقط افسردگی و درماندگی مانده. این روزها در روستا نه گاو و گوسفند میبینی، نه کشاورزی، همه نابود شده و هیچکس دیگر در تکاپو نیست. کسی که تمام زندگیاش در بورس از بین رفته است، دوباره در میانسالی با کشاورزی از صفر شروع کند؟ به نظر شما با کشاورزی امکانپذیر است؟ به قول لرها ما میگوییم پشت مردم سرد شد!
چقدر از پول شما بعد از ریزش سال ۹۹ برگشت؟
سرمایه ما بعد از سقوط سال ۹۹ تغییر خاصی نکرد. شاخص کل حالا در محدوده یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد هست، اما ما عقیده داریم این رشد به دلیل تقویت چند سهم بزرگ بازار است، چون بسیاری از سهمهای کوچک بعد از سقوط سال ۹۹ رشد چندانی نکردند و سرمایه ما هم چندان رشد نکرده است.
هنوز هم اینترنت ندارید؟
نه بابا، هیچکس پیگیر اینترنت نشد! برادر خود من هر روز صبح به خاطر دسترسی به اینترنت به لنده میرفت تا اینکه این رفتوآمد آنقدر خستهاش کرد که در لنده خانه اجاره کرد. جوانان هم هر روز صبح برای دسترسی به اینترنت به لنده میروند و سرشب برمیگردند. برخی به خانه اقوام میروند و برخی به پارکها، برخی هم در مغازه فامیل مینشینند و کارهای اینترنتی خود را انجام میدهند.
مردم روستا هنوز سهامداری میکنند؟
اکثرا سهام خود را فروختند و عطای بورس را به لقایش بخشیدند. من خودم فکر میکردم وقتی رئیسی بیاید و دولت یکدست شود، احتمالا طبق وعدهها به بورس جان میدهند، اما اینگونه نشد. اینگونه نشد که هیچ، تورم هم روزبهروز بالا میرود و پول ما هر روز بیارزشتر میشود. این موضوع باعث افسردگی همه اهالی روستا شد. دیدن پرتفوها به کابوس تبدیل شده بود و همه را عذاب میداد، برای همین اکثرا سهام خود را فرختند.
چه مشکلاتی برای مردم روستا ایجاد شد؟
مثلا آقای محمدی خواهرزاده من ۸۰ درصد پولش وام و قرض بود. حالا که بورس ریزش کرده، او مانده و قرضهایش. بعد از ریزش بورس برای کار به تهران رفت. مدتی بعد همسرش هم ترکش کرد و به خانه پدرش رفت.
بیشتر بخوانید:
آیا نقدینگی در حال کوچ به بازار جدید است؟ سکه و دلار تا کجا ظرفیت جذب دارند؟217 35
کد خبر 1700155منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: بورس تهران سازمان بورس و اوراق بهادار یک میلیارد تومان بعد از ریزش بورس سرمایه گذاری میلیون تومان سقوط بورس غلامی پور بعد از سقوط مردم روستا مال استریت همه چیز مال ملا مال ملا تومان پول ما بعد اما حالا زندگی اش مردم مال ما حالا دو سال بچه ها سال ۹۹ هیچ کس قرض ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۱۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گلایه رئیس سازمان بورس از سود بانکی ۳۰ درصدی؛ مردم به سمت سهام نمیآیند!
به گزارش تابناک اقتصادی؛ مجید عشقی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در برنامه تلویزیونی صف اول، سال ۱۴۰۲ را سال سختی برای بازار سرمایه دانست و گفت: به واسطه اتفاقات رخ داده و سیاستهایی که جهت کنترل تورم و مشکلاتی که در زمینه انرژی داشتیم، محدودیتهایی برای تولید شرکتها ایجاد شد.
وی اظهار داشت: در طول دو سال و نیم گذشته سعی کردیم بسترسازیهای لازم برای بحث جذب سرمایه به بخش مولد اقتصاد و ارائه خدمات به سهامداران و سرمایهگذاران را داشته باشیم.
عشقی ادامه داد: همچنین سعی کردیم تمام افرادی که در صف مجوزهای ارائه خدمات مالی بودند را مورد بررسی قرار دهیم، اکنون این صفوف از بین رفته و ارایه مجوزها به صورت به روز ارائه میشود.
رییس سازمان بورس و اوراق بهادار تاکید کرد: در سال ۱۳۹۹، سهامداران با مشکلات جدی برای گرفتن خدمات در کارگزاریها مواجه بودند.
وی با بیان این که ۲ نمونه از شرکتهای سهامی عام پروژه برای تامین مالی داشتیم که مردم به صورت خرد در آنها حضور پیدا کردند، خاطرنشان کرد: ۱۰۰ هزار نفر در یک پروژه شرکت کردند که ماه آینده این شرکت به بهره برداری خواهد رسید.
عشقی با اشاره به نقش بازار سرمایه در تحقق شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» اعلام کرد: بورس به دلیل ماهیتی که دارد، میتواند شعار سال را محقق کند. این موضوع سابقه تاریخی دارد و نزدیک به ۱۲ میلیون نفر به صورت مستقیم و ۵۰ میلیون نفر از طریق سهام عدالت در بورس ذینفع هستند.
رییس سازمان بورس و اوراق بهادار اظها داشت: این مشارکت نیازمند اعتمادسازی است که این اعتمادها در سال ۹۹ و برخی اتفاقات در سال گذشته مخدوش شد.
وی با بیان این که این اتفاق به دلیل تصمیماتی بود که جمع کثیری از مردم بدون در نظر گرفتن فضای موجود به بازار دعوت شدند، گفت: توسعه سرمایه گذاری غیرمستقیم یکی از مواردی بود که در دستور کار قرار گرفت و اکنون بیش از ۵۰ درصد معاملات مربوط به صندوقها است.
عشقی با بیان این که سرمایهگذاریهای غیرمستقیم کمتر دچار نوسانات میشوند، افزود: کارمزد این صندوقها بسیار پایین است و مدیریت آنها توسط نهادهای حرفهای انجام میشود.
رییس سازمان بورس و اوراق بهادار خاطرنشان کرد: اگر از طریق این صندوقها و سبدگردانها، منابع را به سمت سرمایهگذاری هدایت کنیم و منافع بین دارندگان صندوقها تقسیم شود، اتفاقات خوبی رخ میدهد.
وی تاکید کرد: تصمیمات اتخاذ شده در دستگاههای مختلف اقتصادی بدون در نظر گرفتن اثرات آن بر سایر بخشها است، اثر سود بانکی ۳۰ درصد شدید است که سال گذشته آن را در بورس تجربه کردیم.
عشقی با اعلام این که ابلاغ یکباره بخشنامهها سرمایهگذاران را غافلگیر میکند، تاکید کرد: مشارکت با غافلگیری محقق نمیشود. باید مفروضاتی داشته باشیم که تا انتهای سرمایهگذاری به آن پایبند باشیم. اگر این اتفاق نیفتد، مردم به سمت سهام نمیآیند. وقتی سود بانکی روی ۳۰ و ۳۵ درصد باشد، سایر سرمایهگذاریها کمتر خواهند بود.
رییس سازمان بورس و اوراق بهادار با بیان این که تصدیگری و دخالت دولت در مدیریت شرکتها زمینهساز مشکلات زیادی خواهد بود، گفت: تغییر مدیران در بنگاههای اقتصادی ضربات جدی به شرکت میزند، این تغییرات به ضرر شرکت است.
وی به رعایت حاکمیت شرکتی در شرکتها اشاره کرد و افزود: باید منافع تمام ذینفعان را رعایت کنیم، باید بحث رعایت مقررات حاکمیت شرکتی را جدی بگیریم تا اطمینان سهامدار جلب و منافع سرمایهگذار رعایت شود.
(بر اساس این گزارش؛ بهمن ماه سال بانک مرکزی با ابلاغیهای به شبکه بانکی، بانکها را مجاز به فروش گواهی سپرده به مردم با سود قطعی علاوه بر سود علیالحساب ۳۰ درصدی کردند.)
وی با بیان این که سیاستگذاری و قانونگذاری در حیطه اختیارات مجلس و دولت است، افزود: به صورت دائم در حال رایزنی هستیم تا تصمیمات اتخاذ شده باعث خدشه به اعتماد سرمایهگذاران نشود، دستورالعملی که باید ابتدای سال انجام میشد با ۱۱ ماه تاخیر انجام شد که این مسایل باعث ضربه به اعتماد سهامداران میشود.
عشقی تاکید کرد: از سال ۹۹ تا کنون، نرخ تورم تجمعی بالای ۳۰۰ درصد بود، اما قیمت سهام به صورت متوسط ۲۵ درصد زیر قیمت اوج سال ۹۹ است، اکنون برخی سهمها نصف آن قیمتها هم نیست.
رییس سازمان بورس و اوراق بهادار بیان کرد: امیدواریم با توجه به این که در سه سالونیم گذشته روند معاملات بازار سرمایه کاهش داشته، در آینده نزدیک شاهد جبران عقبافتادگی بورس باشیم.
وی به کاهش سودآوری شرکتها در این بازه زمانی اشاره کرد و گفت: بهای تمام شده شرکتها با تورم کاهش یافته، اما درآمد آنها به آن سرعت افزایش نداشته است. سود خالص شرکتها در آخرین فصل، به ۱۳ درصد کاهش پیدا کرده و باعث شده جلوی رشد سهام آنها گرفته شود.
عشقی اعلام کرد که میزان سرمایهگذاری در شرکتها متناسب با فروش آنها نیست، با این شیوه، سرمایهگذاری جدید در شرکتها رخ نخواهد داد.
رییس سازمان بورس و اوراق بهادار به تاثیر رخدادهای سیاسی بر بازارها تاکید کرد و گفت: طبیعی بود با توجه به اتفاقات رخ داده شاهد ایجاد هیجانات در بازار باشیم، سازمان بورس برای حمایت از حقوق سهامداران و جلوگیری از انجام معاملات غیرمنصفانه تصمیم به کاهش دامنه نوسان گرفت که این اتفاق قبلاً نیز افتاده بود.
وی به تمدید محدودیت دامنه نوسان برای روز چهارشنبه اشاره کرد و افزود: یکی دو روز اخیر، معاملات متعادل بود و التهابات ایجاد شده در روز نخست این اتفاقات کنترل شد، از هفته آینده روند معاملات به حالت قبلی باز میگردد.
عشقی به حرکت بورس با یک فاصلهای نسبت به سایر بازارها تاکید کرد و گفت: یکی از دلایل رشد نکردن بورس، کاهش سودآوری شرکتها است. سرمایهگذار در ذهن خود تحلیل میکند که ممکن است یک سری اتفاقات برای این شرکت رخ بدهد، مجموعه این عوامل باعث شد که بازار سرمایه از بازارهای رقیب جا بماند.
وی با اشاره به پرداخت سود سهام عدالت اعلام کرد: برخی شرکتها در پایان سال نتوانستند سود سهام عدالت را پرداخت کنند که اکنون اقدامات مربوط به پرونده تخلفاتی آنها در حال پیگیری است و حتی برای پرداخت سود به دنبال دریافت وام هستند.
عشقی اظهار داشت: مشکلات مالی در برخی شرکتها وجود دارد، اما این شرکتها باید سود سهام عدالت را پرداخت کنند، امیدواریم تا خردادماه سودها را جمعآوری کنیم و باقی مانده آن را پرداخت کنیم.
رییس سازمان بورس و اوراق بهاداربا بیان این که در سال گذشته، ۱۶ هزار میلیارد تومان به شرکتهای تولیدکننده طلا تزریق شده است، گفت: این اتفاق کمک کننده به تولید طلا و ذخایر آن خواهد بود و از سوی دیگر، سرمایههای خرد را نیز جذب خواهند کرد.
وی اظهار داشت: این موضوع سپر تورمی مطمئنی برای سرمایهگذاران است تا به جای آنکه پول خود را به بازارهای خودرو و مسکن ببرند، در این بازار سرمایهگذاری میکنند.